مَن لی غَیرُک...



ایام فاطمیه تموم شد و من همش در فکر بودم تا مطلبی برای خودم بنویسم. دلِ دیگه هوایی میشه پر میزنه ولی خب رها کنی، رو بوم هرکسی و هرچیزی میشینه.

نگهش داشتم همین حوالی همین سمت و سو

نگاه کردم به داشته ها و نداشته هام 

به دستان خالیِ خالی

یه وقتهایی پشیمون میشم از خیلی جذابیت های دوست داشتنیِ اطرافم

نگاه میکنم به دلم و میبینم رفته یطرف پنهان شده و میگه : بمن چه! میخواستی حواست باشه!

دل دیگه شعور نداره؛ اگه داشت که اسمش میشد عقل

اینقدر شرمنده و غرق در مبطلات که جای هیچ عذری نیست. یادمه میگفت سعی کن توی خواب هم به یاد خدا باشی و دچار گناه نشی و بیهوده نگی بیهوده عمل نکنی. بیداری ام اما پر از ابهام و خدشه و در یک کلام پرونده سیاه.

این بود آرمان های ما!

××: خدایا عاقبت ما رو ختم به خیر بفرما

×××: دست به دامان این خاندان نشد، کجا باید رفت؟!

.

.

.


نوشته بود اول فوریه روز جهانی حجاب

روزی که به ابتکار یه خانم مسلمان آمریکایی در پی اسلام هراسی بنا شد که دراین روز، (بعضی از) خانم های غیر مسلمان یک روز متفاوت رو با حجاب و پوشش تجربه میکنن.

بعد این طرف دنیا یه عده سر حجاب دعوا دارند

یکم اون طرف ترِ دنیا چند نفر سر حجاب داشتن یا نداشتنِ این طرفی ها نظر میدن و بحث میکنن! یکم اون ور تر این ورترِ سال ها قبلِ ما، دستور کشف حجاب صادر میکنن! اصلا چیه این حجاب که سرش بحثه!

اگه خوبه، چرا این همه چهارشنبه و سیاه و سفید و بالا و پایین!

اگه بده، چرا ۱ فوریه و ماشا الیلیکینا و لیدی گاگا و فلان و فلان! 

.

‌.

# چه خبره واقعا!

.


زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند

چادرش در میان گرد وغبار

قبلا این صحنه را.نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید،حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

گفت:آرام باش! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم.

دست من را بگیر،گریه نکنم

مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد

صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن ! این صدای روضه ی کیست

طرف کوچه رفتم و دیدم

در و دیوار خانه ای مشکی است -

با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ی ما چقدر تاریک است

گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه

راستی! فاطمیه نزدیک است.

.

.

×××: سید حمید رضا برقعی

××××: مادرم همیشه فاطمه است

ادامه مطلب


من زبانم‌ الکن است بانو نمیتوانم آن چیزی راکه لایقش هستید در وصف شما بنویسم. کوچکتر از آنم که به قلم بیاورم هر آنچه را که هست

اما صادقانه بگویم : دوستتان دارم

من آماده ام من ایستاده ام من سرو میشوم من تکیه گاه میشوم 

من گوش به فرمانم بانوجان 

منم آماده به خدمت‌.

منم همرزم منم همراه منم پرچمدار ولایت

دوستتان دارم بانو

پای عهدم میمانم

میلاد سراسر نور و برکتتان مبارک

پیوند مهروماهم دراین روز مبارک

.

.

.


بهار که بیاید همه ی گل ها لبخند میزنند

بهار که بیاید خاک نفسی تازه میکند

بهار که بیاید بغض های آسمان می ترکد

بهار که بیاید.

اما

تو بیا تو بیا که با آمدنت بهار راهم باخود خواهی آورد

زمستان هم بهار می شود

درختان زنده می شوند

دیگر زمستان فصل نرگس نیست

نرگس هم در بهار گل میدهد.

.

.

کدامین گناه مرا از دیدن بهار روی تو محروم کرده ست!!؟

کدامین گناه.

.

.


پاییز به وقت دلتنگی

صدای جیک جیک گنجشکها و درختهایی که برگ ندارن. آسمون دلش گرفته و میخواد بباره .هوا هوای گریه ست و خلاصه اینکه همه چی جوره تا بهونه کنی تقصیر پائیزه که دلم گرفته

خوشمزه بودن خرمالو و پرتقال نارنگی دل انگیزه اما غروب پاییز ، غم انگیز!

بیچاره پاییز.


باید ها و نبایدهای دستورات زندگی در برنامه ای به نام دین برای ما فرستاده شده
حجاب مقوله ای هست که باید های زیادی به همراه داره
اما متاسفانه سلیقه ای با این امرمهم برخورد شده
متوجه نمیشم وقتی خوردن مشروب و و . حرام هست، چطور میشه که کشف حجاب و بی حجابی آزادی بحساب بیاد! 
فرق حیا در مسعله حجاب و حیا در بقیه مساعل چی هست؟
چطور میشه که لواط و و انواع فسق و فجور در نظر عام، زشت و کریه جلوه کنه؛ اما بی حجابی یک امر پیش پا افتاده باشه! 
واقعا مهم اینه که دل پاک باشه؟
.
.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها